English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
anti skid chain U زنجیر محافظ در برابر لغزش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
anti skid U ضد لغزش
anti skid system U سیستم ضد لغزش
anti skid protection U حفافت از لغزش
skid chain U زنجیر چرخ
skid U ترمزماشین
skid U از سریدن بازداشتن
skid U به پهلو سریدن
skid U تیر حائل
skid U سرانیدن
skid U لغزیدن غلتگاه
skid U سرخوردن
skid U راه شکست مسیر سقوط
skid U تخته پل
skid U تیر پایه
skid U ترمز کردن سریدن
non skid U سر نخور
non skid U لیز نخور
skid fin U باله موازنه در هواپیمای دوباله
skid row <idiom> U منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
to skid the wheels U ترمزکردن
tail skid U قسمتی که وزن دم هواپیما رامتحمل میشود
skid row U ناحیه پست
skid row U محله مشروب فروشهای ارزان
skid pad U محدوده روغنکاری شده ازمایش اتومبیل یاموتورسیکلت
skid road U جاده لیز ولغزنده
non skid quality U خاصیت ضد لغزش
anti- U سوئیچی که در حین کار مودم از زنگ زدن سایر تلفن ها جلوگیری میکند
anti- U برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
anti U مخالف علیه
anti U در مقابل
anti U انتی
anti U :پیشوندهاییست بمعنی >ضد< و>مخالف < و >درعوض < و>بجای < و غیره مثل :NTIchrist A
anti U ضد
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
anti- U ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
anti U پاد
anti- U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یکی
anti- U روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
anti- U به معنای "مخالف "
anti g suit U لباس ضد اثر سرعت ثقل
anti freezer U ضد انجماد
anti g suit U لباس ضد فشار ثقل
anti freezer U ضد یخ
anti air U ضد هواپیمایی
anti icing U ضد یخ
anti tr switch U کلید ضد فرگیر
anti socialist U ضد سوسیالیستی
anti spin U سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
anti submarine U هواپیمای ضد زیردریایی
anti thesis U نقیض
anti thesis U وضع مقابل
anti-social U ضد اجتماعی
anti federalist U اشخاصی که درسال 88-7871 مخالف اساس حکومت امریکا بودند
anti derivative U ضد مشتق
anti dumping U مخالفت تبعیض قیمت بین بازار داخل و خارج از کشور
anti dumping U ضد دامپینگ
anti matter U ضد ماده
anti detonation U ضد بدسوزی
anti detonant U مایع ضد بدسوزی
anti cyclical U ضد دورهای
anti particle U ضد ذره
anti semitic U ضد یهودی
anti capitalist U ضد سرمایه داری
anti sepsis U جلوگیری از رشد وازدیاد میکربها در اثر موادضدعفونی
anti knock U ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
anti aircraft U پدافند هوایی
anti aircraft U ضد هوایی
anti air U ضد برتری هوایی دشمن
anti social U ضد اجتماعی
anti-Semites U مخالف اقوام سامی
anti-Semites U ضد یهود
anti-freeze U ضد یخ
anti-freeze U آبگونهی ضد یخ
anti-histamines U آنتی هیستامین
anti-tank U ضد تانک
anti-pollutants U پادآلودگی
anti-pollutant U پادآلودگی
anti-histamines U داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-Semitic U مخالف نژاد سامی
anti-freeze U پاد یخ
anti-histamines U ضد هیستامین
anti-histamine U داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-hero U نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-histamine U آنتی هیستامین
anti-histamine U ضد هیستامین
anti-heroes U نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-aircraft U ضد هواپیما
anti-clockwise U بر خلافجهتعقربههایساعت
anti-Semitism U مخالف با یهودیان
anti semite U ضد یهود
anti-theft U دزدگیر
anti thesis U انتی تز
anti thesis U برابر نهاد
anti-Semitic U مقرون به دشمنی با نژاد سامی یایهود
anti-moth U مواد ضد بید فرش
anti semite U مخالف اقوام سامی
anti wear U مواد افزودنی جهت کاهش سایندگی و فرسایش پشم
anti semitism U مخالف با یهودیان
anti-Semite U ضد یهود
anti-Semite U مخالف اقوام سامی
anti knock property U درجه اکتان
anti interference device U دستگاه ضد تداخل
anti induction cable U کابل ضد القا
anti knock property U خاصیت ضدضربه
anti inflationary policy U سیاست انقباضی
anti inflationary policy U ضد تورمی
anti interference capacitor U خازن ضد تداخل
anti menchanized defense U پدافند ضد مکانیزه
anti menchanized defense U دفاع ضدمکانیزه
anti-slip shoe U پایهضدلغزش
anti-tank missile U گلولهموشکضدتانک
anti strokes line U خط انتی استوکسی
anti-tank rocket U موشکضدتانک
anti-vibration handle U دستهضدلغزش
anti trust law U قانون ضد تراست
anti slip plate U ورقه ضد لغزش
anti submarine carrier U ناو هواپیمابر ضد زیر دریایی
anti-slip foot پایه ضد لغزش
anti-skating device U دستگاهضدلفزش
anti-ship missile U گلولهموشکضدناو
anti meran gambit U گامبی ضد مران در دفاع اسلاو شطرنج
anti parallel feeding U تغذیه مخالف
anti propeller end U انتهای موتور که دور از ملخ قرار گرفته
anti-aircraft missile U گلولهموشکضدهوایی
anti servo tab U بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
anti flood valve U شیر اطمینان مانع طغیان
anti-friction pad U لایهضداصطکاک
anti-radar missile U گلولهموشکضدرادار
anti tear strips U باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
anti icing fluid U مایع ضد یخ
anti hum condenser U خازن ضد پارازیت
anti dazzle screen U شیشه نورگیر
anti corrosion composition U رنگ ضد زنگ
anti comintern pact U ...anti
anti collision light U چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
anti blush tinner U ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
anti balance tab U بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
anti aircraft defense U پدافند ضد هوایی
anti aircraft artillery U توپخانه پدافند هوایی
anti aircraft artillery U توپخانه ضد هوایی
anti dazzle screen U شیشه ضد نور
anti dazzle vizor U افتابگیر
anti friction bearing U یاطاقان غلطکی
anti freeze pump U پمپ ضد یخ
anti freeze mixture U مخلوط ضد یخ
anti flouing paint U رنگ ضد خزه
Anti – corruption campaign . U مبارزه با فساد
anti drumming sheet U ورق ضد تورم
anti drag wire U اجزاء بست کاری ساختمانی
anti development policy U سیاست ضد توسعه
anti dazzle vizor U سایه بان شیشه جلوی اتومبیل
anti-torque tail rotor U دم چرخانضدلفزش
sherman anti trust act U قانون ضد تراست شرمن درایالات متحده امریکا
service anti gas respirator U ماسک ضد گاز
chain U مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
chain U از کلمه قبلی
chain U لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
chain U فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد
chain U دارد.
chain U رکود داده در یک فایل زنجیری
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain U چاپگری که حروف آن به ترتیب پشت سر هم قرار دارند
chain U لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
chain U زنجیر مساحی
chain U زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
chain U کند وزنجیز حلقه
chain U سلسله
chain U : زنجیرکردن
chain U شبکه زنجیری
chain U زنجیره
chain U زنجیر
chain U سری عکسهای یک منطقه زنجیر
chain U سلسله سلسله مراتب
chain U سری
chain U سلسله کوه
chain زنجیر
chain U رشته
chain saw U اره زنجیری
chain U مراجعه کنید به CATENA
chain U متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
chain U 1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chain U لیستی از داده که در آن هر اطلاع حاوی آدرس موضوع بعدی در لیست است
chain U روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
chain saw U اره برقی
chain guide U محافظزنجیر
parent chain U زنجیر اصلی
pawn chain U زنجیر پیادهای شطرنج
pointer chain U زنجیر اشاره گرها
print chain U زنجیر چاپ
chain stitch بافت زنجیری
chain stay U محلقرارگیریزنجیر
chain of neurons U نرونهایزنجیرهای
chain of dunes U زنجیرتلمسه
side chain U زنجیر جانبی
parent chain U زنجیر مادر
chain stitch U گره یا کوک زنجیره ای جهت جلوگیری از باز شدن گلیم بافت و تزیین و یا کناره بافی و شیرازه بافی مورد استفاده قرار می گیرد
heteroatomic chain U زنجیر ناجور اتمی
homoatomic chain U زنجیر جور اتم
link chain U زنجیر رابط
link chain U زنجیر اتصال
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com